کد مطلب:300678 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:160

تنهایی فاطمه


عظمت روح فاطمه و اوج گیری او، باعث می شود كه او تنها باشد و احساس تنهایی نماید. این تنهایی ها در هر شخصیت بزرگی كه اندیشه های عالی و عظیم دارد، موجود است و شخصیتی چون محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به غار حراء، علی را به نخلستان ها و سر چاهها و فاطمه علیهاالسلام را به «بیت الاحزان» می كشاند.

فاطمه علیهاالسلام تنهاست، نه بدان خاطر كه در آن حالت گوشه گیری و تنهایی به بی خیالی، یا به استغراق فلسفی بپردازد. بلكه بدان خاطر كه ساعاتی از غوغای اجتماعی خود دور و بركنار باشد و در سایه آن بتواند در ابعاد كشف نشده، روح خود، به سیر و سیاحت بپردازد و در دریای خود شناور شود.

او تنهاست و می خواهد در سایه آن به حفظ استقلال بپردازد. به خلوتگاه می رود و از جامعه دور می شود تا رنگ آن را نپذیرد و تسلیم نظر جامعه نشود.

او از همان آغاز تنها بود. در زمانی به دنیا آمد كه شرك و بت پرستی همه جا را فراگرفته بود، بی بند و باری بر همه جا حاكم و مسلط بود. او با توحید ساخت و حتی در كوچه و محله خود غریب ماند، هم پرواز و همفكری نیافت، در جامعه خود یكدانه ماند.

امروز نیز در عین محبوبیت در بین جامعه زنان، غریب و تنهاست، به همانگونه كه در عصر خود بود. هنگام و همفكر او كیست؟ همراز فاطمه علیهاالسلام، دنباله رو راه او چه كسی است؟